Tuesday, August 31, 2004

چهارشنبه سوری



توضيح: ريشه شناسى كلمه سور بر مبناى سرخ فارسى-ايرانى كه در منابع فارسى رايج است و در اين نوشته نيز تكرار شده است٬ ريشه شناسىاى عاميانه بوده و صحيح نمىباشدּ بنا به منابع ائتيمولوژيك معتبر٬ واژه سور موجود در زبان فارسى٬ به معنى جشن و شادى٬ اصلا كلمه اى مغولى-آلتائى است كه به زبان فارسى نيز وارد شده و امروز در تركيباتى مانند چهارشنبه سورى٬ ختنه سورى و سور دادن و ּּּ بكار مىرودּ اين كلمه كوچكترين ارتباطى با كلمه سرخ فارسى نداردּ(مهران بهارى)

به نام خدا
عندلیب و من و پروانه نداریم نزاع آخر این قوم جگرسوخته یاران همیم

چهارشنبه سوری

شادالله سرحدی

در میان اقوام ایرانی آئین های ملی و مذهبی همچون مهرگان وجشن سده و..... فراوان بوده است که در اثر گذر ایام بعضی فراموش شده و برخی تغییر یافته ودر غالب و شکل دیگری ارائه می شود.
یکی از آیین هایی که از دیر باز تاکنون انجام شده و با تغییراتی به حیات خود ادامه داده مراسم چهارشنبه سوری است .آخرین چهارشنبه هر سال که با نام چهارشنبه سوری معروف شده و شهرت یافته است یکی از مجموعه آئین های باستانی است که از ویژیگی های فرهنگی خاص ایرانیان است و در محدوده فرهنگی ایران زمین (فلات ایران) برگزار می شود. از منظر جامعه شناختی این رسوم از مجموعه فرهنگی مشترک ایرانیان است.

سور که در اصل به معنی سرخ است و بر گرفته از سرخی آتش وروی گلگونه داشتن . سرخ روی و زیبا و با نشاط بودن است از سوی دیگر به معنی جشن و شادی نیز بکار رفته است. رسم بر این بوده است که سه شنبه آخر سال یا آخرین سه شنبه اسفند ماه هر سال در هر کوچه و هر محله زنی که در میان اهالی کوچه برو داشت و بزرگ محسوب می شد و گاه مورد مشورت دیگران قرار می گرفت جزئی طبابت هم سرش می شد و همه احترامش را داشتند كوزه اي سفالي (ظرفي سفالي دسته دار كه به أن بسوي مي گفتند بر مي داشت و تا نیمه آب می ریخت البته بهتر بود که آب دباغ خانه باشد که برای دعا نیز از آن آب استفاده می کردند.(دباغ خانه چشمه ای در نزدیکی سنقر چای میدان شام امروزی که قبلا ساختمانی گنبدی شکل بر روی آن چشمه ساخته شده بود و در آن دباغی می کردند) بله از آب دباغ خانه در آن می ریخت و زنها و دختر های محل را مطلع می کردو هر کسی که نیتی در دل داشت مهره ای سکه ای یا شئی کوچکی که کاملا برایش قابل شناسائی بود به داخل آن بسوی می انداخت . سپس با پارچه ای در آن را می بستند و آنرا در گوشه ای از حیاط خانه آویزان می کردند وفردای آنروز که چهارشنبه سوری بود دختر بچه ها کوچه را آب و جارو می کردند و با شادی وهلهله آماده اجرای مراسم می شدند حدود ساعت 3 و 4 بعد از ظهر هر کس همراه خود زیر اندازی می آورد معمولا زیر دالانی یا حیاط بزرگی از همسایه می نشستند دختر بچه ای را لباس عروس و یا لباس تازه ای می پوشاندند و رو سری قرمز رنگی را به سرش می انداختند و در میان می گرفتند و بعد کوزه را به دست او می دادند . کوزه را در بغل می گرفت و رو سری قرمز را طوری طوری سرش می انداختند که دختر بچه و کوزه در زیر آن قرار می گرفتند .بعد همه با هم صلوات می فرستادند سپس همان زنی که مقدمات را فراهم نموده است شروع می کند

یا علی یا شاه مردان نیت ما پاک گردان

سپس به خواهش بزرگ آن جمع به نوبت هر کدام از زنان یا دختران شعری را می خواند که به آن بیت می گفتند . البته بیشتر تکیه بر دو بیتی های محلی بود . مثلا یکی می خواند


ایمام زاره باغلری (ايمامزادا باغلارى)
یاشللی یارپاغلری (ياشيللى يارپاقلارى)
خدا مرارم ورسی (تانرى موراديم وئرسه)
یانرم چراغلری (يانديرام چيراغلارى)


بعد از قرائت این دوبیتی از دخترکی که نماد عروس . شادی ونشاط و نماد باروری و نیکوئی سال جدید است در خواست می شود که یکی از مهره ها را از داخل کوزه بیرون بیاورد و بدست خانمی که در سمت راست او نشسته است بدهد. خواندن این شعر و مفهوم آن گویای بخت و آرزو و مراد صاحب آن مهره است که از کوزه بیرون آمده استּ دیگری می خواند


دامنه دامه داممز (دامدان داما داميميز)
یاخونی ایوانمز (ياخيندير ائيوانيميز)
سه اورده چخ٬ مه بورده (سن اوردان چيخ٬ من بوردان)
کور اولسی دشمنمز (كور اولسون دوشمنيميز)


و باز مهره دیگری را بیرون می آورد و صاحب مهره یا سکه نیت و آرزوی خود را بر اساس مفاهیم این ابیات پیش بینی یا پیش گوئی می کند واین نوعی تفال بود که ویژه روز چهار شنبه سوری است .

از دیگر کارهایی که در چهارشنبه سوری انجام می گرفت وهنوز هم ادامه دارد روشن کردن آتش بودּ قبلا بام های خانه ها گل اندود بود و بر پشت خانه ها آتش روشن می کردند ولی اندک اندک که آسفالت جای گل اندود را گرفت در کوچه ها وگوشه و کنار محلات و خیابان ها نوجوانان و زنان و دختران آتش روشن می کنند و بر گرد آن شادی وهلهله می کنند وسرود
سرخی تو از من زردی من از تو
سر می دهند.

پایان

0 Comments:

Post a Comment

<< Home