Thursday, March 22, 2012

بقعه باباگرگر (دده قورقوت ياتيري) و چشمه دنگز (دنيز بولاغي) در قروه (قوروا)- آزربايجان


مهران بهاري

از وبلاگ بيجار-قروه، وئبلاگي ويژه مناطق آزربايجاني و ترك نشين استان كردستان


http://bicar-qorve-az.blogspot.com/


سؤزوموز

در ٢٣ كيلومتري شمال شرقي بلوك اسفندآباد سابق در شهرستان قروه-قوروا (١) آزربايجان (اين شهرستان در تقسيمات كشوري فعلي در تركيب استان كردستان قرار داده شده است)، در دشتي فراخ روستاي باباگرگر و در اين روستا چشمه هميشه جوشان شفابخشي بنام "تنگز" (٢) وجود دارد. در فاصله دو كيلومتري اين محل و در مسير روستاهاي قصلان-قاسيلان (٣) و دلبران-تالپيرا¬ن (٤)، "زيارتگاه باباگرگر" ديده ميشود كه منسوب به امامزاده سيد جلال الدين (به گفته برخي از نوادگان امام باقر) و در ادبيات آشيقي تركي منتسب به دده قورقوت است.

بقعه باباگرگر-بابا قورقور ياتيري

قروه-قوروا، شهري سردسير واقع در دشتي وسيع با معادن فراوان، سنگ هاي تزئيني و ساختماني در اطرافش و با فرهنگ تركي در تمام نواحي شمالي و شرقي و جنوبي شهرستان و فرهنگ كردي در برخي نواحي غرب آن است. در ٢٣ كيلومتري شمال شرقي شهر، روستاي بابا گرگر كؤهنه (قديمي) قرار دارد كه بر اثر زلزله ويران شده است. اين روستا با طبيعت سبز در دشت نسبتا وسيعي واقع گرديده كه توسط تپه ماهورهاي طبيعي احاطه شده است. بلوك اسفندآباد كه در گذشته آن را "قلمرو علي شكر بيگ" مي گفتند در غرب استان آزربايجاني همدان واقع شده و مركز حكومت آن در سابق روستاي قصلان-قاسيلان بوده است. (منطقه‌ عراق عجم آزربايجان به مركزيت همدان در دوره‌ي دولت تركي آزربايجاني آق‌ قويونلو به دلیل اعتبار بالای علي شكر بيگ بهارلو، يكي از سران و امراي مشهور طايفه بهارلو به نام قلمرو "عليشكر" ناميده شده است. بعد از قاراقويونلوها، در دوره آق قويونلوها، صفويان، زنديه و حتي افشاريه نيز در اغلب كتب تاريخي اين جنوبي ترين منطقه آزربايجان به نام علي شكر بيگ معروف بوده است. در تمام اين دوره، منطقه مذكور ترك نشين و بخشي از آزربايجان قديمي بود). معدن سنگ مرمري در اين ناحيه واقع شده بود كه تمام مرمرهاي قلعه حكومتي و مسجد دارالاحسان و اغلب عمارات و حمام هاي شهر سنندج از آن جا تامين مي شده اند. بلوك اسفندآباد در قديم داراي ٩٤ قريه بوده كه يكي از روستاهاي آن قريه باباگرگر است.

در اين محل چشمه‌هاي آهك‌ساز فراوان، برجستگي‌هايي به وجود آورده‌اند كه مشهورترين آنها "اژدها" با حدود ٣٠٠ متر طول ٥ متر ارتفاع و پهنايي بين ٤ تا ٧ متر نام دارد. هر اندازه ارتفاع آن افزايش يافته، پهناي شكاف آن نيز به علت رسوب‌گذاري جديد تنگ‌تر شده است. در شرق و شمال شرقي اژدها چند برجستگي در جهات مختلف، اما كوچكتر از آن وجود دارد كه محل شكاف خروج آب هنوز در وسط آن به چشم مي‌خورد. اين برجستگي‌هاي كوچكتر را دست‌هاي اژدها مي‌نامند. در چندين نقطه آب از شكاف زمين بيرون مي‌آيد و حفره‌هاي خروج گاز آن نيز فعال است. طعم آب آن شور و تلخ و گويا براي امراض سوداوي و جلدي مفيد است.

در فاصله دوكيلومتري اين محل و در مسير روستاهاي دلبران-تالپيران و قصلان-قاسيلان "زيارتگاه باباگرگر" منسوب به امامزاده سيد جلال الدين ديده مي شود كه به گفته اهالي از نوادگان امام باقر (ع) است. اين بقعه از ديدني‌هاي شهرستان قروه و امامزاده‌ي معتبري است كه در روستاي باباگرگر (گورگور) و در شهرستان قروه (قوروا) آزربايجان واقع شده است. امام زاده باباگرگر مکان مذهبي معتبري است كه به باوه گرگر نيز مشهور است.

مدفن اين امام زاده بر صخره سنگي بلندي حاصل از آب ها و گازهاي معدني ساخته شده است. مقبره امامزاده از چند بخش تشكيل يافته، اتاق اصلي و گنبدي شكل آن در بخش جنوبي و اتاق هاي ديگر در ضلع شرقي جاي دارد. ورودي بنا به صورت ديوارچيني از خشت و قلوه است و پوشش چوبي دارد و اتاق مقبره داراي گنبدي شلجمي است. در ساخت گنبد از سنگ هاي لاشه اي محلي روي پايه هاي خشتي و سنگي استفاده شده است. اين بقعه داراي تزئينات خاصي نيست. تاريخ دقيق ساخت بقعه مشخص نيست، ولي به نظر مي رسد كه پيش از دوره حاكميت دولت تركي-آزربايجاني قاجار و توسط معماران محلي ساخته شده باشد.

باباگرگر - دده قورقوت:

گرگر-قورقور يك كلمه تركيبي تركي است. در زبان تركي "قورQor " به معاني جرقه، شراره، اخگر، آتشپاره و .... است. (قورخانه به معني زرادخانه از همين ريشه است). همچنين "گورگورGürgür " به معاني آبشار و شعله، و "قورقورQurqur " نيز به معاني آواي درهم و بر هم، ظرف آهني براي نوشيدن آب، ناودان كوچك، قوطي آهني بيضي شكل، .... است. علاوه بر نام خود "گورگور"، اكثريت مطلق اسامي جغرافيايي پيرامون آن نيز اعم از روستا و رود و كوه و تپه و .... از جمله در غرب "آجي چاي"، در جنوب "اوچ بلاغ (اوچ بولاق)"، "قره خان بلاغ (قاراخان بولاق)"، "ديره‌كلو (ديره‌كلي)"، "قزلجه كند (قيزيلجا كند)"، و در شمال غربي "دوغان"، "باشلوجه (باشليجا)"، "قوچاق"، .... همه تركي است.

گرچه محتمل است كه نام "گورگور" و يا "قورقور" داراي معاني فوق الذكر بوده باشد، اما با اينهمه بعضي از اهالي ترك، در ادبيات فولكلوريك تركي و آزربايجاني و حتي محققين، باباگرگر را با "دده قورقوت" و بقعه باباگرگر را با مزار دده قورقوت يكي ميدانند. بويژه در ادبيات آشيقي تركي، مزارهاي با نام گرگربابا، به دده قورقوت انتساب داده مي شوند. در واقع مردم منطقه نيز، به اين بقعه شريف اعتقاد وافري دارند و در مورد اين سنگ كه به شكل اژدهاست، قول هاي مختلفي روايت شده است. "بابا گرگر" ترجمه و تلفظ فارسي "دده قورقوتDәdә Qorqut " تركي است. بنا بر يك نگرش، "قورخود" و يا "قورخوت" در زبان تركي به معني سهمناك، مهيب و انديشناك و از ريشه "قورخو" به معني ترس است و با تلقي مردم محلي از صخره بزرگ اژدها مانندي كه آرامگاه بر روي آن ساخته شده نيز هماهنگي كامل دارد. امروز در منطقه ترك نشين شمال خراسان-افشار يوردو- در شهرستان تركي بجنورد نيز محلي بنام "قورخود" وجود دارد.

يكي از محققين ايراني در باره مكانهاي با نام باباگورگور و ارتباط آن با دده قورقوت چنين مي گويد: "در نقل قولهايي كه از برخي از آشيقان ميشود، رواياتي مبني بر آنكه دده قورقود با پيغمبر اسلام ملاقات كرده و پس از ديدار با وي در راه بازگشت، دين اسلام را به طوايف ترك اوغوز آموخته است. آنگونه كه ما شنيده ايم در استانهاي "كرمانشاه" و خوزستان، همچنين در خاك عراق، مكانهايي با نامهايي مانند باباگورگور، باباغرغر و .... وجود دارند. نام اين اماكن با روايات نقل شده از آشيقان منطبق است و مي توان به همچو استنباطي رسيد كه دده قورقود در زمانه خود، شخصي مشهور بوده و در مسير خود به حجاز براي ديدار با پيغمبر اسلام، در محلهايي كه اتراق نموده نام خود را به يادگار گذارده است. اين محلها در راه آزربايجان، كرمانشاهان، خوزستان و عراق بوده و در يك مسير قرار دارند. باباگرگر و بابا غرغر، تلفظ فارسي و عربي دده قورقود است." (دده‌ قورقود داستانلارينين مضمونو و اونلارين يارانما- يازييا آلينما تاريخي، سميرا اعاشه‌طلب- ادبيات فارسي- دانشگاه علامه طباطبايي ) (٥)

افسانه دده قورقوت از آلتايهاي سيبري به تركستان و از تركستان به قفقاز و خاورميانه و از قفقاز و خاورميانه به سوي آناتولي و آسياي صغير و بين النهرين راهي طولاني طي نموده، حكايات آن در هر كدام از اين سرزمينها بارها و بارها از سوي توده هاي تورك خوانده شده است. با هر خوانش، متقابلا بخشهايي از بافت و رويدادهاي آن سرزمين را در خود جذب نموده و به واقع قورخوتي نو آفريده شده است. بدين ترتيب هر قورقوت در حالي كه ادامه دهنده قورقوت پيشين و غير از آن است، در عين حال خود او نيز است. افزون بر آن در دنياي تورك، روشن بينان خردمندي كه به حيات معنوي توده ها جهت ميداده اند از سوي خلق قورقوت ناميده شده اند. به همين سبب است كه در دنياي تورك، ما نه با يك دده قورقوت بلكه با سيستمي از دده قورقوتهاي معنوي-تباري مواجه ميشويم و باز به همين سبب است كه در مناطق مختلف دنياي تورك، از ازبكستان تا آنادولو و توركمان ائلي در عراق و بويژه در آزربايجان از دربند تا قروه (قوروا)، مزارهاي بسيار قورقوت مشاهده ميشود. تا قورقوت دربند و قروه (قوروا) آزربايجان، صدها قورقوت ديگر وجود داشته است و دده قورقوتي كه در كتاب دده قورقوت از آن نام برده ميشود نيز تنها يكي از آخرين نمايندگان سلسله قورقوتهاست. شخصيت و افسانه هاي دده قورقوت متعلق به دنياي توركي و دده قورقوت و افسانه هاي دده قورقوت ميراث مشترك همه خلقهاي تورك است. آنچه كه انحصارا به آزربايجان تعلق دارد گونه اي از آن يعني نسخه اي از كتاب دده قورقوت است كه بلاواسطه در آزربايجان (تركيه، قفقاز و ايران) شكل نهايي خويش را پيدا نموده و به تركي آزربايجان نگاشته شده است.

دنيز بولاغي: چشمه‌ آب معدني باباگرگر

در ١٨ كيلومتري‌ شمال‌ شرقي‌ شهرستان‌ قروه (قوروا)‌، در روستاي‌ باباگرگر، در فاصله چند صد متري اين مدفن چشمه‌اي‌ جوشان‌ هميشه‌ مي‌خروشد كه‌ به‌ آن‌ "دنگز" (دهنز، دكنز) مي‌گويند كه يكي از مهمترين چشمه هاي آب معدني آزربايجان (قرار گرفته در تركيب استان فعلي كردستان) است. "تنگيز" لغتي در تركي باستان به معناي رودخانه بزرگ، درياچه و دريا بوده، معادل آن در تركي نو، "دنيز" (در تركي چوواشي، "تنگير") ميباشد.

آب‌ اين‌ چشمه‌ كه از دل زمين مي جوشد،‌ در استخري‌ عميق‌ و مدور به‌ محيط ‌ ٢٠٠ متر جمع‌ مي‌شود و منظره جالبي ايجاد مي كند. رنگ‌ اين‌ آب به‌ علت‌ وجود املاح‌ معدني‌ به‌ ويژه‌ گوگرد در آن‌ مايل‌ به‌ سرخ‌ است‌ و در بعضي‌ مواقع‌ به‌ رنگ‌ زرد مايل‌ به‌ نارنجي ليمويي‌ در مي‌آيد. اين نوع آب ها از دسته آب هاي كلرو بيكربناته مخلوط گازدار و داراي طعم مخصوصي اند و در تركيب خود انيدريد كربنيك داشته و آرام بخش هستند و ظاهرا براي برخي بيماري هاي دستگاه گوارش مانند سوء تغذيه و نيز راشيتيسم‌ و درمان‌ تورم‌ امراض‌ سودايي‌ و پوستي‌ بسيار موثر اند. علاوه بر اينها چشمه آب تلخ پيرصالح در محدوده شهرستان بيجار (بايجار) براي درمان بيماريهاي رماتيسمي مفيد است.

اين چشمه مورد توجه اهالي محل و مسافران است و همه ساله افراد زيادي از ساير شهرستانها و استانهاي هم جوار براي درمان بيماريهاي پوستي و گوارشي به اين چشمه مراجعه مي كنند. چشمه‌ دنگيز و امامزاده‌ باباگرگر و برجستگي مربوط به اژدها در كنار آن‌، از مكان‌هاي‌ طبيعي‌ و تاريخي‌ و از قابليت‌هاي جهانگردي و زيارتي مناسب اين بخش از آزربايجان و فعلا يكي از جاذبه ها و تفرجگاه هاي مهم استان كردستان محسوب مي شود.

برخي از گورگورها و دنگزهاي ديگر:

در آزربايجان جنوبي، ديگر مناطق ترك نشين ايران، در بخش آزربايجاني شرق تركيه، و همچنين در ميان منطقه زيست دياسپوراي تركان آزربايجاني در عراق، مناطق بسياري با نام گورگور وجود دارند. از آن جمله اند:

گورگوربابا در كركوك, توركمان ائلي- عراق: گورگوربابا نام منطقه اي نفتي در آغوش تپه هاي جنوب غربي كركوك و نخستين منطقه نفتي كشف شده در عراق و يكي از بزرگترين آنها در جهان است. گورگوربابا به سبب وجود آتشي جاويدان (منگي اود، نار الازليه) كه كاملا در وسط منطقه نفتخيز قرار گرفته به دليل عظمت و حشمت اين آتش و شعله هايش كه يكي پس از ديگري سر مي كشند، شهره است. آتش هميشه روشن گورگوربابا از باد و باران و برف و سرما و طوفان متاثر نمي شود. و اين خصوصيات باعث شده اند كه مردم به اين آتش و منبع آن به چشم پديده اي مقدس بنگرند. روايت مي شود كه حتي چنگيز خان نيز در مقابل عظمت آتش گورگوربابا زانو زده و دعا نموده است. آتش جاويد گورگوربابا در ادبيات دياسپوراي تركان آزربايجاني عراق (توركمان) سمبل حسرت بي پايان است. يكي از مشهورترين نظيره ها براي اثر جاودانه شهريار، حيدربابا، در توركمان ائلي عراق و بنام "گورگوربابا" سروده شده است (٦).

در شرق تركيه: در نواحي آزربايجاني شرق تركيه، تپه هائي به نام گورگوربابا و گورگور وجود دارند.

در آزربايجان جنوبي:

گورگوردره و گورگور گدييي در ميشوداغ، گونئي: در ميشو داغ (كوههاي مشيو) شهرستان گونئي (شبستر ويا ارونق و انزاب) يك دره و يك گديك بنامهاي گورگور دره (دره طنين دار) و گورگور گدييي (پيچ گورگور) وجود دارند.

گورگور چاغلاياني (آبشار) خيياو چاي در ساوالان داغي: گورگور به آبشار واقع در مسير خييووچاي (رودخانه خياو) اطلاق ميشود كه در جنوب روستاي موئيل مشگين شهر و در ارتفاع ٢٦٠٠ متري از سطح دريا واقع است. بلندي آبشار حدود ١٢-١٠ متر بوده و از نظر حجم جريان قابل توجه ميباشد. حوضچه اي دايره اي شكل در محل ريزش آب ايجاد شده است. آبشار گورگور بعلت منظره جالب طبيعي و وجود ماهي قزل آلاي خال قرمز در رودخانه و حوضچه پايين دست و برخورداري از موهبت آبگرم معدني ملك سوئي (ملك سويو) و چشم اندازي از كوهستان ساوالان (ارتفاعات دلي آلي، آيقار، هرم و كسري) جذاب و ديدني است. آبشار گورگور ساوالان در حدود ١٢ متر ارتفاع و ٢٠٠ مترمربع محوطه گردشگاهي دارد و در يكي از زيباترين نقاط طبيعي استان يعني دامنه شمالي كوه ساوالان واقع شده است. دسترسي به آن تا دامنه‌هاي كوه با ماشين و بقيه با پاي پياده امكان‌پذير است. اين آبشار همراه با ديگر عناصر زيبا و بديع طبيعي مانند يخچالهاي دائمي، چشمه‌هاي آب گرم و آب معدني متعدد، و پوشش گياهي مصفا فضايي مناسب و دلپذير براي علاقه‌مندان زيبايي‌هاي طبيعت بوجود آورده و هر ساله هزاران نفر را جذب مي كند.

گورگور داغي در سوغورلو (٧) (تخت سليمان)، تيكان تپه (تكاب): ورقه تخت سليمان در چهار گوش تيكان تپه (تكاب) از استان آزربايجان غربي و زنجان واقع است. در اين حوزه كوهستاني كوهي بنام گورگور با ارتفاع ٢٩٠ متر وجود دارد.

درياچه دنگز در لارستان: در جنوب ايران و در حاشيه تنگه هرمز، در شمال لار درياچه اي با نام تركي دنگز وجود دارد كه يادگار سكونت تركان در قرون اوليه عهد اسلامي در اين مناطق است.

گئرچه‌يه هو!!!

زيرنويسها

١-قوروا (قروه، قروا، قوربا، ....): كلمه اي تركي به معني نهال نو، برگ تازه جوانه زده، همريشه با كلمه كؤرپه به همين معاني؛ نيز ظرفي چرمي براي حمل آب. قوروا به زبان مغولي به معني عدد سه است.
٢-تنگز: كلمه اي به تركي قديم و به معني دريا. معادل آن در تركي نو، دنيز ميباشد.
٣-تالپيران و يا دالبيران (دلبران، دلبرن، ....): كلمه اي تركي و به معني پرنده اي كه بال و پر مي زند. از ريشه تالپيماق-دالبيماق به معني بال و پر زدن پرنده.
٤-قاسيلان (قصلان، قسلن، ....): كلمه اي تركي به معني لرزنده و لرزان. از ريشه قاسيلماق به معني لرزيدن.
5-http://qorqud.blogspot.com/110658202972565597
6-http://kerkuk-az.blogspot.com/
٧-سوغورلو (سغورلوق، سوغورلوق، ....): نام قديمي و تركي تخت سليمان به معني محلي كه در آن سوغور فراوان مي باشد. سوغور به معني نوعي خرگوش است.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home